این جا همه چیز پیدا میشه...

بیای این جا نظر ندی یا لینک نکنیم و بری مدیونی!!!

سلام به همه دوستان...چند روزی هست دنبال یک نفر هستم که بتونه  توی وب مطلب بنویسه و یه جورایی کمکی هم برای بنده(فضول شناس=پارمیس)باشه...خوشحال میشم زود تر یه نفر توی نظرات اعلام وجود کنه(چی گفتم!!!!!) خلاصه منتظرم...ترجیها هم خانوم باشن تا راحت تر باشیم...حالا اگه جواب منفی بود هم یه کاریش میکنیم...منتظر کامنتای گرمتون هستم....

نوشته شده در چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:,ساعت 18:59 به قلم فضول شناس| |

باز باران با ترانه،
میخورد بر بام خانه،
خانه ام کو؟
خانه ات کو؟
آن دل دیوانه ات کو؟
روزهای کودکی کو؟
فصل خوب سادگی کو؟
یادت آید روز باران،
گردش یک روز دیرین!
پس چی شد، دیگه کجا رفت؟
خاطرات خوب و شیرین!
در دل آن کوی بن بست،
در دل تو آرزو هست؟
کودک خوشحال دیروز،
غرق در غم های امروز،
یاد باران رفته از یاد،
آرزوها رفته بر باد،
باز باران، باز باران….
میخورد بر بام خانه،
بی ترانه، بی بهانه، شایدم، گم کرده خانه….!

 

 

...................................................................................................................

 

 

اولین روزدبستان باز گرد.‏‎ کودکی ها شادو خندان بازگرد. درسهاى سال اول ساده بود. آب رابابا به سارا داده بود. درس پند آموزروباه و خروس. روبه مکارودزد و چاپلوس. باوجود سوز وسرمای شدید. ریز علی پیراهن ازتن میدرید.تا درون نیمکت جامی شد یم. ماپراز تصمیم کبرا میشدیم کاش هرگز ز نگ تفریحی نبود. جمع بودن بودوتفریقی نبود. کاش میشد باز کوچک میشدیم. لااقل یکروزکودک میشدیم...

 

....................................................................................................................

 

هرجاسخن از اعتماد است من هرهر می خندم.

(مدیرعامل سابق بانک ملی ایران)

 

...................................................................................................................


درویشی به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده میشود.پس از اندک زمانی داد شیطان درمی آید و رو به فرشتگان میکند و میگوید:جاسوس میفرستید به جهنم؟! از روزی که این آدم به جهنم آمده مدام در جهنم گفت و گو و بحث و جهنمیان را هدایت میکند و…. حال سخن درویشی که به جهنم رفته بود این چنین است:با چنان عشقی زندگی کن که حتی بنا به تصادف به جهنم رفتی خود شیطان تو را به بهشت باز گرداند…!

 

.................................................................................................................

 

وقتی حرمتها شکسته میشود ببخشید گفتن ها سودی ندارد… سکوت کن...

 

..................................................................................................................


این اس ام اس رو برای۲نفر بفرست.اولی برای یک آدم احمق و دومی برای یک آدم نفهم!بعد بشین فکر کن ببین خودت کدوم بودی که من اینو برات فرستادم!

نوشته شده در پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:,ساعت 13:21 به قلم فضول شناس| |


The First Declaration Of Human Rights

اینک که به یاری مزدا ، تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه را به سر گذاشته ام ، اعلام می کنم :
که تا روزی که من زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد

دین و آیین و رسوم ملتهایی که من پادشاه آنها هستم ، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیر دستان من ، دین و آئین و رسوم ملتهایی که من پادشاه آنها هستم یا ملتهای دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند .

من از امروز که تاج سلطنت را به سر نهاده ام ، تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد ،
هر گز سلطنت خود را بر هیچ ملت تحمیل نخواهم کرد
و هر ملت آزاد است ، که مرا به سلطنت خود قبول کند یا ننماید
و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند ، من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد .

من تا روزی که پادشاه ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه هستم ، نخواهم گذاشت ،
کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد ، من حق وی را از ظالم خواهم گرفت
و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد .

من تا روزی که پادشاه هستم ، نخواهم گذاشت مال غیر منقول یا منقول دیگری را به زور یا به نحو دیگر
بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال ، تصرف نماید

من تا روزی که زنده هستم ، نخواهم گذاشت که شخصی ، دیگری را به بیگاری بگیرد
و بدون پرداخت مزد ، وی را بکار وادارد .

من امروز اعلام می کنم ، که هر کس آزاد است ، که هر دینی را که میل دارد ، بپرسد
و در هر نقطه که میل دارد سکونت کند ،
مشروط بر اینکه در آنجا حق کسی را غضب ننماید ،

و هر شغلی را که میل دارد ، پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو که مایل است ، به مصرف برساند ،
مشروط به اینکه لطمه به حقوق دیگران نزند .

من اعلام می کنم ، که هر کس مسئول اعمال خود می باشد و هیچ کس را نباید به مناسبت تقصیری که یکی از خویشاوندانش کرده ، مجازات کرد ،
مجازات برادر گناهکار و برعکس به کلی ممنوع است
و اگر یک فرد از خانواده یا طایفه ای مرتکب تقصیر میشود ، فقط مقصر باید مجازات گردد ، نه دیگران

من تا روزی که به یاری مزدا ، سلطنت می کنم ، نخواهم گذاشت که مردان و زنان را بعنوان غلام و کنیز بفروشند
و حکام و زیر دستان من ، مکلف هستند ، که در حوزه حکومت و ماموریت خود ، مانع از فروش و خرید مردان و زنان بعنوان غلام و کنیز بشوند
و رسم بردگی باید به کلی از جهان برافتد .

و از مزدا خواهانم ، که مرا در راه اجرای تعهداتی که نسبت به ملتهای ایران و بابل و ملتهای ممالک اربعه عهده گرفته ام ، موفق گرداند .

نوشته شده در یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:,ساعت 10:1 به قلم فضول شناس| |


Power By: LoxBlog.Com